سخنان مهم مطهری درباره انتخابات:منتقدان بیایند جلوی تندروی گرفته می شود-مجلس نهم:147
یزدفردا:اگر مشارکت در سطح بالایی باشد و قشر اصولگرای منتقد و اصلاحطلبان معتدل رأی خوبی در انتخابات بیاورند احتمال تحول مثبت به معنی همگرایی در جریانهای اصولگرا و اصلاحطلب وجود خواهد داشت ولی اگر مشارکت در حد پایینی باشد ممکن است افراد و جریانهای تندرو رای بهتری داشته باشند و فضای سیاسی بستهتر شود
علی مطهری به واسطه آن که فرزند آیتالله شهید مرتضی مطهری بود شناخته شد و صد البته امروز شاید عوامل دیگری او را در صندلی داغ برای روزنامهنگاران قرار دهد و علاقه به گفتوگو با او میان اهالی رسانه وجود داشته باشد. مطهری یک کهنه کار سیاسی نیست و این را میتوان به خوبی در موضع گیریهایش دید. او بیشتر از یک سیاستمدار با سابقه صراحت دارد و همین باعث میشود که اظهارنظرهایش میان موافقان و مخالفانش واکنش برانگیز باشد. این نماینده مردم تهران در واقع متعلق به جریان اصولگراست و خود نیز این مسئله را کتمان نمیکند اما پرپیداست که در این روزها مواضعش خیلی خوشایند مذاق هم قطارانش نیست.
او گاهی سخنی میگوید کهدیگران بیانش را بهمصلحت نمی دانند و همین مسئله باعث شده که حضور او در لیست انتخاباتی جریان اصولگرا در هالهای از ابهام فرو رود. برای علی مطهری اگر بخواهیم نقطه اوجی در فعالیت سیاسیاش در نظر بگیریم بیشک تلاشش برای سوال از رئیسجمهورخواهد بود چه این که او تلاش بسیاری برای تحقق سوال از رئیسجمهور کرد هر چند تلاشش تاکنون ناکام مانده است و هر چند که او هم حتی در این راه حاضر شد از خیر نمایندگی مجلس بگذرد. همان طور که گفتیم مطهری را به صراحت میشناسند. این صراحت با مصلحت سنجیهای جناحی سازگار نیست به همین دلیل است که در این گفتوگو هم میبینیم که او بیمحابا از آمدن اصلاح طلبان به عرصه انتخابات حمایت میکند و حتی برایش سخت نیست که در لیست آنها قرار گیرد.
به همین دلیل است که او بدون در نظر گرفتن شرایط به راحتی دولت و مسئولان دولتی را به باد انتقاد میگیرد و برایش هم مهم نیست که این سخنان در نهایت آب را به آسیاب چه کسی خواهد ریخت. بخش نخست گفت و گوی تهران امروز با علی مطهری را در ادامه می خوانید.
احزاب در نظام های سیاسی مردم سالار چه کارکردهایی دارند؟
حزب یک اتاق فکر و تشکلی است که کادرهایی را برای معرفی به جامعه و اداره نظام سیاسی کشور تربیت میکند. این کادرها بعدا مجلس، وزارتخانهها و سایر پستهای سیاسی و اجتماعی را به دست میگیرند. حزب دارای مرامنامه، اساسنامه و شناسنامه است و اهداف و آرمانهای شناخته شدهای برای جامعه دارد و از باری که بر دوش مردم از نظر انتخاب افراد و اعتماد به آنان است میکاهد. حزب میتواند ایدهپردازی کرده، طرح ارائه دهد و طرف مشاوره مردم باشد. حزبی که بیش از 30 سال سابقه دارد یقینا بخشی از جامعه را به سمت خودش جلب کرده و زمان انتخابات این بخش از جامعه به راحتی به آن اعتماد میکنند و دیگر نیازی به تحقیق و جستوجو از سوی مردم نیست.
نبود تشکل های سیاسی با گرایش های مختلف برای کشور چه تبعاتی دارد؟
کم بودن احزاب قوی در کشور یک نقص است. فقدان احزاب باعث سوار شدن برخی افراد فرصتطلب زیرک بر امواج اجتماعی و اشغال برخی مناصب میشود که بعد از مدتی مشخص میشود که این افراد ایدهآل مردم نبودهاند.
احزاب در قبل از انقلاب چه کارکردهایی داشتند؟
در دوره معاصر دو حزب توده و جمهوری اسلامی به معنای واقعی حزب بودند و فراگیر بودند. حزب توده خاطره خوبی در اذهان مردم ایران ندارد و شاید یکی از دلایل شکست تجربه حزبی در کشور، وجود حزب توده بود. این حزب، حزبی وابسته به شوروی سابق بود. سران این حزب بیش از آنکه به آرمانها و منافع ملت پایبند باشند در پی تحقق آرمانهای کمونیسم بودند و گاهی از پشت خنجر میزدند. البته رهبران این حزب در زمان رژیم گذشته به مسکو فرار کردند. هرگاه نام حزب به میان میآید بسیاری یاد عملکرد حزب توده افتاده و با آن مخالفت میکنند.
آیا حزب جمهوری اسلامی که اولین تجربه کار سیاسی تشکیلاتی بعد از انقلاب بود، می تواند الگوی کار تشکیلاتی برای سیاسیون باشد؟
حزب جمهوری اسلامی در مجموع حزب موفقی بود ولی این حزب هم نمیتواند ملاک و معیار ارزیابی احزاب قرار گیرد چرا که این حزب از هیجان ایجاد شده در دوره پیروزی انقلاب اسلامی استفاده کرد. به عبارت بهتر موسسان این حزب از نفوذ رهبری امام خمینی(ره) استفاده کرده و توانستند یک حزب فراگیر در کشور به وجود آورند. فراگیر بودن این حزب مدیون امام خمینی(ره) و نام «جمهوری اسلامی» است و به هر حال وضعیت شکلگیری آن حالتی طبیعی برای تأسیس یک تشکیلات سیاسی به شمار نمیرود. از این رو نمیتوان به عنوان الگو از این حزب یاد کرد.
پس مبنای کار سیاسی تشکیلاتی باید چه باشد؟
اگر حزبی در شرایط عادی متولد شد و توانست به اندازه کافی بین مردم نفوذ پیدا کند و اعتبار کسب کند، میتواند معیار و ملاک قرار گیرد. در میان احزاب موجود، حزب موتلفه اسلامی به طور نسبی یک حزب واقعی است. این حزب با داشتن مرامنامه و اساسنامه و تشکیلات مشخص از سابقه خوبی برخوردار است. تعداد این گونه احزاب در کشور خیلی کم است.
فقدان احزاب ایده پرداز بر کارکرد نمایندگان مجلس چه تاثیراتی گذاشته است؟
در نبود احزاب قوی، افراد با تلاش خودشان به مجلس راه مییابند، در نتیجه بیش از آنکه بخواهند به اهداف کلان و آرمانهای ملی پایبند باشند به افرادی که به آنها کمک کردند تا پیروز شوند مدیون خواهند بود و وقتی وارد مجلس میشوند بیشتر مجبور به برآوردن خواستههای آنانند و طبیعتا از آرمانهای بزرگ باز میمانند. این روند برای کشور آفت است.
اگر افراد از سوی احزاب به جامعه شناسانده شوند، آیا موضوع «مدیون بودن» برطرف می شود؟
اگر احزاب قوی در کشور شکل گیرد این گونه افراد بیشتر مدیون حزب خود بوده و در پی آرمانها و اهداف حزب خود و تحقق اهداف ملی خواهند بود که در مجموع به نفع کشور تمام میشود.
تحزب چه آثار منفی ایی دارد؟
البته حزب همان طور که برای هر کشوری مفید است به همان اندازه میتواند مضر هم باشد. یکی از این آفات، تعصب یا «حزبزدگی» و یا مقدس شدن حزب است که بزرگترین اثر آن سلب تفکر و تعقل از افراد است. در این حالت حزب، تصمیمگیر است و اعضا بدون کوچکترین تعقلی فقط عمل میکنند به عبارت دیگر گاهی حزب معبود واقع شده و پرستش میشود. معتقدم افراد هیچگاه نباید استقلال فکریشان را از دست بدهند. حزب به شرطی خوب است که با این آفاتش مبارزه شود.
با توجه به آثار مثبت و منفی تحزب، آیا وجود تشکلهای سیاسی منسجم برای کشور لازم است یا خیر؟
جمع جبری آثار مثبت و منفی حزب برای کشوری که دموکراسی و مردمسالاری را تجربه میکند، مثبت است. البته هر کشوری شرایط خاص خودش را دارد. به طور مثال در کشور ما رابطه احزاب با اصل ولایت فقیه باید به درستی تعریف شود. از سویی قائل به اطاعت از ولیفقیه هستیم و از طرفی اگر بخواهیم قائل به پیروی از حزب باشیم، این دو چگونه با هم قابل جمع است. نسبت این دو باید با هم روشن شود.
چگونه میتوان نظام حزبی را به وجود آورد؟
احیای نظام حزبی منوط به اصلاح دیدگاه سیاسیون نسبت به ولی فقیه است. نوع برداشت از ولایت فقیه بسیار حائز اهمیت است و تا به درستی حل نشود مسئله حزبگرایی نیز حل نمیشود و اصلا یکی از موانع شکلگیری احزاب شاید همین موضوع است. نوع نگاه به ولایت فقیه در خیلی مسائل اثرگذار است و اگر این نگاه اصلاح نشود در بسیاری امور به مشکل بر میخوریم.
آیا سیاسیون کشور به سطحی از بلوغ سیاسی رسیدهاند که بتوان پس از چند دهه بی حزبی به «احیای احزاب» فکر کرد؟
کشور به مرحلهای رسیده که نیاز به احیای احزاب احساس می شود. آثار فقدان احزاب در کشور در زمان برگزاری انتخابات مجلس و ریاستجمهوری و بررسی طرحها و لوایح در مجلس احساس میشود. اگرچه فراکسیونها و محفلهای غیررسمی در مجلس وجود دارد ولی نمایندگان گاهی مجبور به تصمیمگیری انفرادی هستند چون مرجعی رسمی برای دریافت مشاوره وجود ندارد. این نهادها هیچوقت نمیتوانند جای حزب را بگیرند. بالاخره حزب ایدئولوگهایی دارد که تولید فکر، ایده، طرح و علم میکنند. به همین دلیل ضرورت تولد احزاب احساس میشود.
آیا محفلهای غیررسمی، مراجع تقلید و نخبگان سیاسی و دانشگاهی می توانند کارکرد و تاثیرگذاری احزاب را داشته باشند؟
در کنار فراکسیونها و محفلهای غیررسمی، روحانیون و مراجع تقلید و نخبگان سیاسی، دانشگاهی و اجتماعی حضور دارند و مردم به آنان مراجعه میکنند اما خلأ احزاب همچنان باقی است. حزبی که سالها کادرسازی و افرادی را به جامعه معرفی کرده اعتماد بخشی از مردم را به خود جلب میکند تا مردم با مراجعه به آن به راحتی بتوانند انتخاب کنند.
فقدان تشکل های سیاسی منسجم برنامه دار چه خطرهایی را متوجه کشور و مردم می کند؟
فقدان احزاب در زمان انتخابات مختلف به ویژه در زمان انتخابات ریاستجمهوری موجب سرگردانی و حیرت مردم میشود. از سوی دیگر هر یک از کاندیداهای ریاستجمهوری نیز با بخشی از نهادهای رسمی حکومت مرتبط شده و از سوی آنان حمایت میشوند که همین امر میتواند منشأ فساد شود و در این میان کاندیدایی که جسورتر، زرنگتر، زیرکتر و حتی کمتر به مسائل شرعی و اخلاقی مقید باشد، پیروز میدان میشود. این امر برای کشور آفت است و این اتفاق نتیجه فقدان احزاب است.
یکی از موارد ظهور و بروز کارکرد تشکل های سیاسی انتخابات مجلس شورای اسلامی است، آیا انتخابات مجلس نهم همچون انتخابات مجلس پنجم ظرفیت ایجاد تغییر در آرایش سیاسی کشور را دارد؟
در صورت تحقق مشارکت بالای مردم در انتخابات، مجلس نهم ظرفیت ایجاد تغییرات معنادار در آرایش سیاسی کشور را دارد. اگر در این انتخابات تیپ منتقد دولت بتواند رای خوبی بیاورد، در آینده جلوی بسیاری از تندرویها گرفته خواهد شد. در این صورت آرایش سیاسی کشور تغییر کرده و به سمت اعتدال، قانونگرایی و عقلگرایی و احترام به مردم حرکت میکند. ولی اگر تیپ افراطی اکثریت کرسیها را به دست آورد به ضرر کشور تمام میشود.
میزان مشارکت مردم در انتخابات پیش رو چه سهمی در تغییر آرایش سیاسی احتمالی جریان های سیاسی کشور خواهد داشت؟
اگر مشارکت در سطح بالایی باشد و قشر اصولگرای منتقد و اصلاحطلبان معتدل رأی خوبی در انتخابات بیاورند احتمال تحول مثبت به معنی همگرایی در جریانهای اصولگرا و اصلاحطلب وجود خواهد داشت ولی اگر مشارکت در حد پایینی باشد ممکن است افراد و جریانهای تندرو رای بهتری داشته باشند و فضای سیاسی بستهتر شود.
تسلط نیروهای رادیکال بر مراکز قدرت چه تبعاتی دارد؟
تسلط جریانها و افراد تندرو بر مجلس به ضرر کشور تمام میشود از این رو همه مسئله برمیگردد به اینکه مشارکت مردم در انتخابات در سطح بالایی باشد. حضور اقشار و سلایق مختلف بهویژه مشارکت افرادی که به واسطه حوادث سال 88 باعث دلخوری شد، در انتخابات مجلس نهم ضروری است و موجب ظهور اعتماد عمومی به نظام و بلکه آشتی ملی می شود.
در صورت به قدرت رسیدن یک طیف تندرو از جریان اصولگرا وضعیت کشور چگونه می شود؟
معتقدم اگر این تیپ فکری بر کشور مسلط شود نظام و انقلاب ظرف مدت کوتاهی نابود میشود. این نگاه تنگنظرانه و سختگیرانه، فقط خود را اصولگرا و انقلابی واقعی دانسته و بقیه را منحرف میداند. شبیه خوارج که همه را غیر از خودشان کافر میدانستند. این نگاه که در میان اعضای جبهه پایداری مشهود است، نگاه بسیار خطرناکی است. اعضای این جبهه بقیه اصولگرایان را یا مردودین فتنه یا خواص بیبصیرت میدانند بنابراین حکم به خروج بخش عظیمی از اصولگرایان از حوزه انقلاب میدهند که این اعتقاد، اعتقاد خطرناکی است.
به اعتقاد شما طیفهای مختلف اصولگرا باید چه ویژگیهایی داشته باشند تا در دایره اصولگرایی قرار گیرند؟
اصولگرایی به معنای اعتقاد و التزام عملی به اصول و مبانی مشخص مثل ولایت فقیه، آزادی بیان، استقلال فرهنگی، اخلاق و معنویت و نظام خانوادگی اسلام است. جمعی از اصولگرایان منتقد خواستار تفصیل و روشنتر شدن مبانی اصولگرایی شدند، از این رو بنده را مامور تدوین منشور تفصیلی اصولگرایی در تفسیر منشور جامعتین کردند. بنده نیز 15 اصل ولایتفقیه، عدالت اجتماعی، آزادی، مردم سالاری دینی، استقلال فرهنگی، امر به معروف و نهی از منکر، جایگاه روحانیت، رهبری نسل جوان، سادهزیستی و پرهیز از تجملگرایی و اشرافی گری، پیشرفت علمی و صنعتی، وحدت اسلامی، نقش زن در اجتماع مدنی، اخلاق در سیاست، قانونگرایی، دفاع از مستضعفین در صحنه بینالمللی را تعریف و تشریح کردم. این مبانی را تقریبا همه قبول دارند.
منبع: تهران امروز
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
دوشنبه 28,اکتبر,2024